![]() |
چه جمعهها که يک به يک غروب شد نيامدي چه بغضها که در گلو رسوب شد نيامدي
خليل آتشين سخن؛ تبر به دوش بت شکن خداي ما دوباره سنگ و چوب شد نيامدي
- تمام طول هفته را به انتظار جمعهام دوباره صبح، ظهر، نه غروب شد نيامدي
- وعده ديدار نزديک است ياران مژده باد روز وصلش ميرسد، ايام هجران ميرود
- دامن پر از ستاره كنم شب ز اشك چشم چون بنگرم به ماه و كنم ياد روي تو
- محض يار مهربان آن مونس و آرام جان ناله از دل سر دهم وز هجر او اشکم روان
- كوري اگر ز عيسي چشمش بشد سلامت بر جمله درد عالم مهدي بود شفايي
- اي منتظر، غمگين مباش قدري تحمل بيشتر گردي به پا شد از افق گويا سواري ميرسد
- آقا!
قنوت سبز نمازم به التماس در آمد چه ميشود که مرا خيري از دعاي تو باشد
- بخوان دعاي فرج را به ياد خيمه سبز که آخرين گل سرخ از همه خبر دارد
- ما معتقديم که عشق سر خواهد زد بر پشت ستم کسي تير خواهد زد
- مهدي جان!
سئوالي ساده دارم از حضورت من آيا زندهام وقت ظهورت
اگر که آمدي من رفته بودم اسير سال و ماه و هفته بودم
دعايم کن دوباره جان بگيرم بيايم در رکاب تو بميرم
- بر چهره پر ز نور مهدي صلوات بر جان و دل صبور مهدي صلوات
تا امر فرج شود مهيا بفرست بهر فرج و ظهور مهدي صلوات
- آقا بيا به خاطر باران ظهور کن ما را از اين هواي سراسيمه دور کن
وقتي براي بدرقه عشق ميروي از کوچههاي خسته ما هم عبور کن
- سر راهت در انتظارم برده هجرت صبر و قرارم
جز ظهورت اي گل زهرا به خدا حاجتي ندارم
- سوگند به هر چهارده آيه نور سوگند به زخمهاي سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر ميگردد مهدي به ميان شيعه برميگردد
- اگر که آمدي من رفته بودم اسير سال و ماه و هفته بودم
دعايم کن دوباره جان بگيرم بيايم در رکاب تو بميرم
- هنوزم انتظارم انتظار است هنوزم دل به سينه بي قرار است
هنوزم خواب ميبينم به شبها همان مردي که بر اسبي سوار است
همان مردي که آيد جمعه روزي و اين پايان خوب انتظار است
- اگر از منتظرانت بودم چون ديده نرگس نگرانت بودم
با اين همه رو سياهي و سنگدلي اي کاش که از همسفرانت بودم
- سلام اي انتظــار انتظـــارم سلام اي رهبر و اي يادگارم
سلامم بر تو اي فرزند زهرا سلامم بر تو اي نـــاجي دنيا
- اين ديده نيست قابل ديدار روي تو چشمي دگر بده تا تماشا کنم تو را
- امشب ز كَرَم حق گُهرى داد به نرجس وز برج ولايت قمرى داد به نرجس
خوش باش كه حق بال و پرى داد به نرجس برخيز كه زيبا پسرى داد به نرجس
- بر منتظرين مژده بده منتظر آمد از مهد بقا مهدى ثانى عشر آمد
- سپيده خواهد آمد ياس نرگس خواهد آمد
گر تکاني بدهيم بر دلمان مهدي صاحب زمان، خواهد آمد
- كاش ميشد واژهها را شست و انتظار را تفسير کرد ولي افسوس ...
- آقا جان! حيف نيست ماه شب چهارده پشت ابرهاي تيره و پاره پاره پنهان بماند؟ حيف نيست ديده را شوق وصال باشد ولي فروغ ديده نباشد؟!
- به اميد روزي که متن تمام پيامكها يک جمله باشد و آن: مهدي آمد.
- کجايى اى هميشه پيدا از پس ابرهاى غيبت؟
- مهدي جان!
به روسياهيمان نگاه نکن و به دستهايمان که خالي و گنهکارند، قلبمان را ببين که هر روز، صبح و شام تو را ميخوانند.
- تو خواهى آمد و ياسها و نيلوفرهاى «سركش» را به دعوت خواهى خواند و حضور تو تسلاى دل ياسهاى كبود خواهد بود.
- مهدي جان بيا و دنياى دل را به بوى خوش فطرت پر كن. دلهايى كه همواره در سرزمين نيمه شب تو را مىخوانند و به عشق تو در آسمان مكاشفه پرواز مىكنند.
نظرات شما عزیزان:
اینم آدرس http://ranjer.loxblog.com/
نظر یادت نره خیلی واسم مهمه
اینم آدرس http://ranjer.loxblog.com/
نظر یادت نره خیلی واسم مهمه

